آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

مشکل من با تلویزیون....

شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۴ ب.ظ

سرم درد میکنه همش ب خاطر صدای تلویزیونه... چقد از تلویزیون بدم میاد... بعد نهار مامان ی ساعت نشوندتم پای تفسیر قرائتی... خوابم برد اصن.... بعد بابا سخنرانی دکتر رحیم پورو گرفته 3 ساعت با ی ولوم حرف میرنه.... خدایی خودشم میفهمه چی میگه؟؟؟؟

و بعد اخبار... صفحه دو... الانم اخبار.... حالام ک شد شاه.... مغزم داره میاد تو دهنم.... 

حالم بهم میخوره از تلویزیون...

احساس میکنم هیچی بدتر از سر درد نیس....

# رونوشت به همسر آینده.... اگه تلویزیونی بودی میندازمت بیرون....

نظرات  (۱)

مشکل از اصل تلویزیون نیست، تلویزیون داریم تا تلویزیون D:

+ از اتاق فرمان اشاره می کنن همسر آینده با خوندن خط آخر در رفت :-) مگه میشه آدم تلویزیونی نباشه؟
پاسخ:
دیگه از ما گفتن بود... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی