آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

من و استاد راهنمام..

يكشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۳ ب.ظ

از چیزی ک میترسیدم سرم اومد...

باز ایمیل داد..

استاد راهنمامو میگم...

اولا وقتی میخاس درباره مقاله ها ایمیل بده یهو برا 15 20 نفر میفرستاد....

کلن دانشجوهای ترم پیشش (ترم بهمن) 15 تا داشت...

ولی حالا برای من تنها فرستاده...

میدونی معنیش چیه؟؟

یعنی بقیه مقاله های کوفتیشونو نوشتن فقط من موندم...

نکه فک کنی تنبلم.. ن من خیلی تلاش کردم پایان نامم خوب از آب دربیاد ولی خیلی اشتباه داره... 

پر از ایراده....

نمیدونم چرا؟

بگم استادم خوب نبود/ اشراف نداشت رو موضوع/ اهمیت نمیداد بهم/ براش مهم نبود/ خب ب این راحتی نمیشه گفت.. من ک کفشای اونو نپوشیدم باهاش راه برم...

ولی حالم از پایان نامم بهم میخوره.... از موضوعش... از آزمایشام... از روش کارم....

همش اشتباسسس میدونی چرا؟ چون همش تحمیلی بود... نذاشتن اونجور ک خودم میخاستم انجام بدم... 

ولی حالا چی؟؟!!! 

 حالا منم و ی پایان نامه کوفتی پر از خط خوردگی های داور خان... و استادی ک هر 3-4 هفته ی آلارم میده مقاله کو...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۲۱
راضیه ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی