آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

بعد از ی عمر هنوز نمیدونم چطور بشینم...

جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۲۰ ب.ظ

خب میخام مقاله بنویسم نشستم پشت میز ک خوابم نبره و احیانا فیلم نبینم... 

ولی چرا اصلن راحت نیستم پشتی صندلی خیلی جلوعه... اصلن نمیتونم اینجا بشینم...

حالا از کجا شروع کنم؟ دیروز از چکیده شروع کردم ک اصلا موفقیت آمیز نبود امروز میخام از روش کار شروع کنم...

باید برم رو تخت لم بدم ک مغزم کار کنه.. خودم میدونم.. همیشه دلم ی تخت دو نفره میخاد ک وقتی میخام بشینم و ب دیوار تکیه بدم پاهام از اون ور آویزون نباشن....

البته ب محض اوکی شدن جام مادر جان فرمودند بروم برای مقدمات نهار.........

همیشه همین طور میشه... هر وقت میخام کاری انجام بدم همین میشه.... 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۷
راضیه ...

مقاله نوشتن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی