آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

اینا مزاحم ان ن خواستگار1

سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۵، ۰۳:۱۷ ب.ظ

زنگ زد گفت ما مشهد زندگی میکنیم دو س روز اومدم اینجا خاستم دخترتونو ببینم ولی قبلش بهم بگید چجوریه؟!!!

: [پوستم آبیه و س تا چشم دارم. نظرت چیه؟]

میگه سرکار میره؟ مامانم میگه خب دوس داره بره ولی کو کار!!

میگه من پسرم معلم حق التدریسه دوس نداره خانمش شاغل باشه..

مامانمم گفته یعنی درامدش برای زندگیشون کافی هست؟ اونم گفته دخترتون باید قانع باشه!!   و تمام.

..

لطفا نظر بدید..

نظرات  (۲)

خوب قانع باش دیگه :دی
مبارکه! کارت دعوت برام بفرستیاااااا!

پاسخ:
:)))))
۲۱ دی ۹۵ ، ۲۱:۱۵ علی اسفندیاری
ی سوال شما حاضری از خانوادتو ول کنی بری شهر دور؟ البته شایدم مشهد به شما نزدیک باشه ولی شنیدم واسه دخترا سخته 
پاسخ:
ب نظرم کسی نمیدونم آینده چی میشه. حتما دیدین افرادی رو ک ب خاطر موقعیت کاری ب شهر دوری رفتن! گرچه قبلا ملاکشون این بود تو شهر خودشون زندگی کنن..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی