آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

تعطیلا ک تموم بشه...

چهارشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۲۰ ق.ظ

اومدیم خونمون فردا صوب زود میخاد تنها برگرده شهر خودشون...

خوابم نمیبره... خیلی خستس خوابیده..

۳ هفتس شب  روز پیش همیم.. همش کنار هم ربودیم یا من خونشون بودم یا اون خونه ما... ولی دیگه تموم.. فردا تنها برمیگرده خونشون.. دو شب مهمونی دعوت ان، منم دوس داشتم برم ولی خیلی دلتنگ خونمون شدم.. نمیدون ۱۳،۱۲ ام میبینمش یا ن؟!؛ بعدش خب کار شروع میشه... دیگه هفته ای ۲۴ ساعت میاد اینجا..... 

خیلی سخته...خییلییییی....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۰۹
راضیه ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی