آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

دلم گفتن و شنیدن میخاد..

پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۶، ۰۳:۲۹ ق.ظ

کاش کسی بود باهام حرف میزد، ی نفر بی طرف، ی نفر ک فقط قصدش گزروندن وقت بود... درباره هر چی، فقط میحرفید...

خابگا ک بودم آدم زیاد بود... بعضی وقتا یکی در اتاقو میزد سفره دلشو برات باز میکرد.... از همه کس و همه چی میگفت... تو هم نصفه نیمه حرفاشو میفهمیدی.. من بی طرف نبودم ولی طرف همه افراد داستان رو میگرفتم... سبک ک میشد شب بخیر میگفت و میرفت... تمام شب ذهنم درگیر میموند مشکلات و دلتنگی هام یادم میرفت... 

یادته تو شهرزاد دختره شیرین انگار ذهنش کرم خورده شده بود؟! کلا ذهنش خراب شده بود نسبت ب همه چی؟! حالا منم اونجوری شدم! ذهنم خراب شده.. منفی نگر شدم! دوس دارم با یکی حرف بزنم ولی کس بی طرفی دوروبرم نیس!! 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۱۷
راضیه ...

نظرات  (۱)

۱۷ فروردين ۹۶ ، ۰۳:۵۰ قالب بلاگ رضا
:)
پاسخ:
!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی