همه چیو بهش گفتم
دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۰۶ ق.ظ
بالاخره همه چیو بهش گفتم... نشست بحث کرد؍ شمرد؍ تقریبا حل میشد...
دیگه بی مشکل شده بودیم ولی این خوشی دیری نپاییید... دیشب میخاستیم برگردیم خونه بابام؍ ولی دیر وقت شد مامانی هم گفت ٤شنبه میان اینجا...
۱. دو ساعت کل راهه.....
۲. روز پدر رو خونمون نباشم؟؟؟
۳. مامان هنوز ازم دلخوره!
۴. اول پدر و مادر بعد دیگران
۹۶/۰۱/۲۱
این مدت نتونسته ام بیام وبلاگم!آدرستم تو گوشی نداشتم!
ولی جزو سه نفری هستی که اومدم خوندمت!
من هستم!
@banoo01!
آماده ی شنیدن حرفات...:)