آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

ب چی فک کنم؟!

دوشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۲۵ ب.ظ

این روزا فکر و ذهنم شده آغامون کی میاد؟ تالار چی شد؟ حنابندون رو کی بزاریم؟ جهاز از کجا بخریم؟ چ رنگ بخریم؟ و اینکه بپرسم خونه دیدی؟ دلم میخاد فیلم ببینم، آهنگ بگوشم، برقصم، وبلاگ بخونم، برا خودم مانتو بدوزم، ولی اصلن نمیتونم...

.

.

.

.

میدونی دوس دارم برم ب خالم یا باقی هم سن و سال هام سر بزنم، بگیم بخندیم بلکه حال و هوام عوض بشه!! ولی جمعه ک رفتم پیش خالم، یهو وسط صحبت هام پرسید حالا شب کجا میمونی؟ یهو موندم! شوکه شدم! انگار اصن حرفا نمیفهمید!! بعد ک دید سکوت کردم خندید و گفت خب معلوم شد دیگه میمونی خونه شوهرت!!!

آخه خدا راضی بنده خدا راضی تو ناراضی؟؟؟؟ 

اصن ب تو چ!!!!

بعد میگن صله رحم!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۲۸
راضیه ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی