آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

اولین مسافرتمون...

دوشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۲۲ ق.ظ

اولین مسافرت بلندمون رو با مامانیم میریم... ب قصد خرید جهاز...

اول قم میرم برا لباس عروس...

بعد تهران...

ی چند تایی م آدرس گرفتیم..

باب همایون برا کت شلوار

صابونیان برا لوازم آشپزخونه

نعمت آباد برا سرویس خواب

فرش هم ک فقط بازار فرش جاده کرج

جی و امام زاده حسن رو هم گفتن ولی یادم نموند برا چی بودن!!

این چهارشنبه خیلی ب یاد موندنییییه....

نظرات  (۲)

امام زاده حسن واسه لباس عروس :)))
جی رو منم یادم نمیاد واسه چی میگن ...
پاسخ:
آره امام زاده حسن برا لباس عروس، خ دامپزشکی تو جی هم واسه لوازم آشپزخونه :)))
خیلی بده این روزهای منتهی به عروسی . طفلی پسر ........ سال پیش این روزا خودم این حس رو داشتم .......
پاسخ:
چرا بد؟!! هر چی من استرس دارم اون خوشحاله... چرا حالش بد باشه؟!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی