آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

آخرین افطار تو خونه مامان بابام

جمعه, ۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۰ ق.ظ

آخرین افطار ی چیز خاص بود...

آقایی اومده بود....

اون دوروز تعطیلی عید کلا خاطره های جدیدی داشت خصوصا روز دوم...

خیییلی خوش گذشت..

دلم براش تنگ شده..

عیدی کلی فرنی و شله زرد و نشا اورده بود.. با این فرنی زیاد نمیخور  ولی فرنی عیدی ک مادر شوهر مخصوصت درست کنه، خوردن داره...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۰۹
راضیه ...

آخرین

عیدی

نظرات  (۱)

۱۰ تیر ۹۶ ، ۰۷:۳۴ نویسه های یک پسرایرانی:))
نوش جونتون،جای مابلاگری هاهم خالی:))
ان شاالله ازاین دورهمی هاتوخانوادتون زیادباشه وبه یکک ماه رمضان وعیدنوروزختم نشود:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی