آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دورهمی» ثبت شده است

میدونی چرا از مهمونی رفتن بدم میاد؟؟

ب خاطر اینکه ذهنم خراب شده ک اینم مقتضی سن و موقعیته

اگر از خوشی بگن غصه میخورم و میگم فیس میدن

اگه از بدی  بگن هم غصه میخورم و با خودم میگم حالا زندگیشون خوبه هااااا فقط وقتی منو میبیننن هی مینالن و غصه ها رو برام تعریف میکنن بعد ک مهمونی تموم شد من تا ی هفته واسشون غصه میخورم اونام از در ک میرن بیرون همه چی یادشون میره... شایدم وقتی دارن تعریف میکنن هم نمیدونن دارن چی میگن... 

من از مهمونی ها خوشم نمیاد چون از چرند گفتنای تو مهمونی خوشم نمیاد

از مهمونی خوشم نمیاد چون وقتی مردا بلند بلند حرف میزنن مثل منی ک ی عالمه نامحرم دارم باید ساکت باشم..

تازشم بیشتر وقت رو تو آشپزخونه یی بابت شستن ظرف...

من از مهمونی بدم میاد چون نمیدونم همسنای من چرا اینجوری ان.. ادعا دارن همه با هم خوبن ولی در واقع خوب نیستن... حال ندارم تعریف کنم دختر عمو و دختر عمم چی بم گفتن ولی مهم نیس.. دیگه این حرفا جدید نیس.. باز با اینا یکم میشه خندید فیس دادنشونو یکم میشه مسخره کرد فک و فامیل مادر جان رو نمیشه تحمل کرد..

البته باز اینا خیلی شکرن.. باقی ملت خیلی داغون ترن... ولی این دلیل نمیشه من مهمونی رفتنو دوس داشته باشم!! 

 

#رونوشت به همسر آینده

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۵ ، ۱۹:۳۳
راضیه ...