غروب پاییز، مجید فرهنگ(قدیمی)
اولین باری ک این آهنگو شنیدم دو سال پیش تقریبا همین موقع بود...
کلاسم تموم شده بود خاستم برگردم خونه...
یکی از تاکسی های جلوی دانشگا گف تو 20 مین میتونه برسوندم تا راه آهن...
ولی کمتر از 20 مین تا حرکت قطار مونده بود...
خیلی استرس داشتم..
بنده خدا همه چراغ قرمزا رو رد میکرد....
با لهجه عربیش هی میپرسید کجا میخای بری؟ نگران نباش... میرسونمت...
شب بود.. هوا هم سرد... با این آهنگ....
تو بلوار گلستان 140 میرفت...
چقدر اون موقع این آهنگ ب دلم نشست....
ی ربعه رسوندم...
تو اون ی ربع با اون همه استرس جا موندن از قطار، جدا احساس کردم چقدر شب های اهواز قشنگه... با اون فارسی حرف زدن خوشمزه شون با لهجه های عربی و دم ب دم اشلونک اشلونک....
اتفاقا قطار 20 مین تاخیر داشت.....
# خاطرات تکرار نشدنی