آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لباس زمستونی» ثبت شده است

موهای شونه نخوردمو بستم... شلوارمو پوشیدم تقریبا نیمه آمادم ک برم بیرون... ولی نمیتونم برم... افتادم رو تخت و منتظرم تا مامانم بیاد و بگه چرا ظرفا رو نشستی تا برم بشورمشون و احیانا تا آخر شب ی حموم برم همین...

و اینکه نمیدونم شب یلدا چی بپوشم و احیانا اگه مزاحم داشتیم این هفته چی بپوشم... منظورم لباس زمستونیه! خب لباس مهمونی زمستونی چ شکلیه؟؟؟

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۷:۱۸
راضیه ...