آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چاقی» ثبت شده است

چرا من چاقم؟

چرا من از همون بچگی تا ب الان همینجور چاق بودم؟

چرا نمیتونم ورزش کنم؟

چرا خواب اینقد کیف میده؟

چرا لم دادن راحت تر از نشستنه؟

چرا وقتی میشینم راحت نیستم؟

چرا زود خسته میشم؟

چرا من خوردن رو دوس دارم؟

چرا همیشه دوس دارم ی چیزی بخورم؟

چرا خیلی گرسنم میشه؟

چرا برنج اینقد خوشمس؟؟؟

چرا هیچی مث برنج منو سیر نمیکنه؟

چرا هر وقت برنج میخورم احساس خوشبختی میکنم؟؟ خب راست میگم...

چرا من چاقم؟

چرا چاق ها هر چی بپوشن بهشون نمیاد؟

چرا چاقی بده؟

چرا شما چاق نیستین؟

چرا فقط من چاقم؟

ن واقعن چرا؟

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۵ ، ۱۶:۰۰
راضیه ...