آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

دیگه خیلی نمونده..

يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۵۱ ب.ظ

این روزها اونقدر فشار رومه ک هرچی میخابم خستگیم در نمیره، اونقدر کار واسه انجام دادن دارم ک هر چی میکذره بیشتر میشن...

فک کنم فقط یکی دو روز دیگه خونه مامان بابام باشم...

ولی امروز ی طورایی روز آخره..

چندروز جلوتر میرم واسه چیدن خونه و وسایل و چیدن خنچه و خلعتونه و تزیین خونه...

آقایی عصبانیه ک چرا صبح نرفتم... چرا دیروز نرفتم...

کلا فشار زیاد روشه... کار رو کار زیاد شده واسش... خیلی دست تنهاس...

یکم غمگینم... یکم عصبیم... یکم بدبینم... یکم فکرای بد میکنم... یکم ک ن خیلی نگرانم..

هی باید تو صحبت کردنام ب خودم یادآوری کنم... همش فاز منفی ام بعد ک بهم گفتن خیلی حساس نباش میفهمم ک فاز عصبیم دوباره گل کرده و دیگه کوتاه میام...

الان دیگه کاملا متوجه ام ک خسته ترین آدمای دنیا عروس داماد ان تو شب عروسیشون...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۱۵
راضیه ...

نظرات  (۲)

خسته نباشی.
آزوی خوشبختی....

یه بار دیگه میگم به خاطر هیچکس با هم جر و بحث نکنید!
همیشه همراه هم باشید شونه به شونه...!

منم منم هم نکنید...
حسرت هیچ چیزی رو نخورید...همو درک کنید و زیاد با هم حرف بزنید...
زیاد به خونوادت سر بزن...غریب نیفتیا...!
با اونام مثه خونواده خودت تا کن..
زود به دل نگیر...
همه کاری بکن...
ادب رو نگه دار و الخ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی