فردا میخایم بریم آزمایش بدیم.. اینجور ک میگن جوابشو همون روز میدن... نمیدونم فردا بعد آزمایش برمیگرده یا میمونه تا ج آز بیاد و اگه مشکلی نبود ب خونوادش بگه همون موقع راه بیوفتن بیان تا صحبت ها تموم بشه...
میخان سر مهریه و تاریخ عقد صحبت کننن... خرید ها کی و کجا و چجوری باشه...
از بحث سر مهریه متنفرم... ب دایی و عموی من و تو چ ربطی داره مهریه من چقد باشه؟؟؟ ما بخایم طلاق بگیریم چیش ب اونا؟؟؟؟
انگار عهد بوقه!!! ده سال پش برا خواهرش کسی رو نگفتن بیاد واسه این بحث ها فامیلاشون ناراحت شدن حالا میخان ب همشون بگن بیان!!!!!!! خوب من چ؟؟!!! میخان همشون ناراحت بشن!!!
ب نظر من فلسفه اش هم غلطه...
ب نظر من در هر موردی نباید ب کسی ک ممکنه نظرش باعث ناراحتیتون بشه اجازه نظر دادن بدید!!!!
دایی و عموش ک نمیان بگن بزارین 500 تا.. نمیگن 1000 تا.. میخان چونه بزنن سر 100 و 14 تا لابد!!!!!!
من از رسم و رسومات خوشم نمیاد...
کاش میشد لینک این پست رو براش میفرستتادم..
باید فردا ی جوری بحث رو بین خودمون خاتمه بدم.. ولی نمیدونم چجوری.. نمیدونم از کجا شروع کنم!! نمیدونم کی؟؟!! اگه بعد آزمایشگاه خاست برگرده چی؟! اگه ب زور نهار خورد و برگشت چی؟؟ اگه بازم شمارمو نگرفت چی؟؟
مامانش ک نمیتونه راه بره.. خواهراش ک هر کدوم بچه کوچیک دارن و لابد نمیتونن تنهاشون بزارن.. خودشم ک گویا مرخصی نداره!!! من تنهاییی خرید نمیرم!!! اگه بخام خودم با مامانم برم خرید پس دیگه چ فرقی با خرید های معمولی داره؟؟؟ پس دیگه کجاش خرید عقده؟؟؟
اصن مگه فردا رو مرخصی نگرفته؟!! چرا امروز عصر نیومده؟؟؟