خانمه مشکوک
پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۹ ب.ظ
امروز رفتم بیرون با مامان و آبجی کوچیکه...
ولی خیلی خوب نبود چون سردرد گرفتم...
بازم اون خانمه رو دیدم... اکثرا ک میرم بیرون میبینمش. فقط نگاه میکنه، هیچی نمیگه،
ی مقدار مشکوک نگاه میکنه با ی لبخند ملیح... نمیدونم فازش چیه
البته وقتی خیلی تکراری بشه دیگه جزو مقوله چندشناک میشه...
ولی میدونم ی بار میرم پیشش و اینارو بهش میگم.. بهش ک فک میکنم کرم های درونم لول میخورن واسه اذیت کردن خخخخخخ بهش میگم آخه ی جوری نگا کردید من فک کردم از رابطه من و داداشتون خبر دارین... البته ب امید اینکه خودم نسوزم...
۹۵/۰۹/۱۸
منم گفتم داستان جنایی پلیسیه :دی
خاکش کن تو میتونی 😂