آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

آرزوی سپید

حرف هایی ک وقت خواب روی ذهنم پا میکوبند

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

ژانر

کاش زودتر بگذره..

پنجشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۲۱ ق.ظ

امروز 3 تا لباس خریدم البته دوتاشون خیلی ارزون بودن.. و ماهم خسته بودیم و اشتباه کردیم خریدیم...

هیچکدومشون ب درد نمیخوره.. لباس سومیه خوبه ولی مامان نمیزاره الان اونو بپوشم.. میگه برا بعدنه..

نصفه شبی هر چی لباس داشتم همه رو پوشیدم ببینم چی ازشون در میاد... خب انتخاب شد همون لباس همیشگی از همه بهتره... 

این دفعه مامان سخت گیر شده.. میخاد بفرستدم برم.. تا حرفی میشه میگه مگه سنت کمه؟؟!!!

خب مگه تقصیر منه؟ اصن مگه من تا حالا خونه موندم؟ من ک تا حالا دانشگا بودم... همش 4 ماهه خونم.

خودش میگه ب اینا امیدوار نیس.. ولی تو حرفاش میگه دیگه خسته شدم، خیلی خستم...

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۲۳
راضیه ...

نظرات  (۳)

۲۳ دی ۹۵ ، ۱۰:۴۳ علی اسفندیاری
چی زودتر بگذره؟ 
خاستگاری درپیشه؟ 
تو اگه پسر بودی با اینهمه مشغله فکری که ما داریم سکته میکردیا 
بیخیال بابا انقدر سخت نگیر 
پاسخ:
چیزی ک باعث خستگی مامانمه زودتر بگذره...
۲۳ دی ۹۵ ، ۱۲:۵۸ شایستـ .ه
ان شاء الله که خیره :)
پاسخ:
مرسی..
ان شالله همه ازین سردرگمی بیرون بیان..
یکی از حس های بدی که تجربش کردم اینه که پدر مادرت بعضی وقتا یه نیمچه تیکه بهت بندازن که چرا نمیری از خونه.. دیگه آدم حس مزاحم بودن بهش دست میده..
چی بگم..


پاسخ:
اوهوم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی